* مثل جعبه مداد رنگی بچه گی منی ..
هستی و من همیشه با بوی تن لاغرت مست میشم ..
مثل همون مدارنگی ها که من هیچ وقت باهاشون یه خط هم نکشیدم ..
دوست داشتنی و بدون استفاده
** دیدی هیچی نموند ..
نه از خودم .. نه از خودم .. نه از خودت ..
بدجور برای هم شدیم ..
یک جا .. یک روز .. هیچ وقت .. !!
*** وقتی گفتی دستم لرزید
وقتی چیزی جز هیچ به من نموند .. تنم لرزید ..
بعد اینهمه وقت ..
هنوز دلت نلرزیده ؟؟
**** خسته تر از وقتی هستم که کوه کنده باشم ..
کوهی از ناباوری ها
آخ که خوابیدن کنارت میچسبه ..
کنارخیالت
لای دره ای پر از علفهای هرز اعتماد ..
آخریش رو خیلی دوس دارم رفیق
ماه شده لامصب
دوس دارم که می نویسی ...
خیلی میچسبه !
بدجور برای هم شدیم ..
یک جا .. یک روز .. هیچ وقت .. !!
این تیکه اش عالی بود .........
موفق باشی روز به روز ...
لرزش دلو جدی بگیر رفیق
بستگی به لرزش داره
بستگی به کسی داره که دلتو لرزونده
درسته دل ما دیگه دل نیست